اعتماد به نفس مدیر عامل و افزایش ارزش

همراستا با پیش بینی های نظری ارائه شده توسط گوئل و تاکور (2008)، متوجه می شویم که CEO های دارای اعتماد به نفس زیاد، ارزش افزایی قابل توجهی برای شرکت از طریق عملکرد بازده سهام عالی و ریسک پذیری بیشتر در مقایسه با همتایان بدون اعتماد به نفس، حاصل می کنند. همچنین، ما بین صنایع نوآوری و غیرنوآوری تفاوت قائل می شویم و این شواهد را در می یابیم که برای هر نمونه فرعی، CEO های دارای اعتماد بنفس ارزش شرکتی ایجاد می کنند. این نتایج را حتی هنگامی که CEO های موسس را هنگامی که ارزش افزایی می کنند و تصمیمات سیاستی شرکتی مشابه با CEO های دارای اعتماد به نفس می گیرند، مشاهده می کنیم. در آخر، همسو با پیش بینی های گوئل و تاکور (2008)، متوجه می شویم که CEO های دارای اعتماد به نفس، کمتر استخدام می شوند، ریسک کمتری می پذیرند و ارزش افزایی کمتری پیدا کردند وقتی که قانون ساربانز-اوکسیلی در سال 2002 اجرا شد و این باعث تحمیل جریمه های سخت گیرانه برای افشای اطلاعات کیفیت پایین توسط شرکت ها، تحمیل کرد. این یافته، دلالت های قابل توجهی برای مطالعه تجربی دارد زیرا این مقاله شواهدی از تاثیر مهم قانون ساربانز-اوکسی بر رابطه بین CEO دارای اعتماد زیاد و سیاست های شرکت دارد. مقدمه و پیشینه: گوئل و تاکور (2008) و گراویس و همکاران (2011)، از مدل های نظری استفاده می کنند و پیش بینی می کنند که اعتماد به نفس CEO می تواند ارزش شرکت را بهبود بخشد زیرا معمولاً مسئله سرمایه گذاری بسیار کم را رفع می کند. اما، گوئل و تاکور (2008) همچنین پیش بینی می کنند که قوانینی مانند قانون ساربانز-اوکسی در ایالات متحده، باعث می شود که هیئت مدیره ها، به احتمال کمتری CEO های دارای اعتماد به نفس را در مواجه با جریمه های احتمالی سخت برای افشای اطلاعات کیفیت پایین، استخدام می کنند که این باعث کاهش سرمایه گذاری شرکتی و ارزش شرکت بخاطر کم سرمایه گذاری می شود. با توجه به این پیش بینی های نظری، در این مطالعه بررسی می کنیم که آیا اعتماد به نفس CEO می تواند به شرکت ارزش افزایی کند و اینکه آیا اجرای قانون ساربانز اوکسی بر رابطه بین اعتماد به نفس CEO و ارزش شرکتی، داشت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *